عطر بعضی حرف ها خیلی حرف هارا من فقط از بوی یاس شنیده ام.عطر یاس ،عطر برخی دوست داشتن هاست..... |
|||
سه شنبه 22 مرداد 1398برچسب:, :: 15:48 :: نويسنده : زهرا
یک تردیدچشم گشودم. آسمان بود . آسمان سبز،آبی و زرد و شب ها ستاره ریز بهشتی کویر با روز های آتش خیز دوزخی کویر آسمان،سیمای آرام بخش اهورا وزمین خفتگاه پر هول اهریمن ومن در برزخ این دو،یک (تردید) دکتر علی شریعتی تو چه گفتی سهراب؟؟قایقی خواهم ساخت...باکدوم عمر دراز...؟؟نوح اگر کشتی ساخت عمر خودرا گذراند...با تبر روزو شب بر درختان افتاد...سالیان طول کشید عاقبت اما ساخت..بس بگو ای سهراب...شعر نو خواهم ساخت...بیخیال قایق...یا که میگفتی...تا شقایق هست زندگی باید کرد؟؟این سخن یعنی چه؟؟با شقایق باشی...زندگی خواهی کرد..گر نه این شعرو سخن..یک خیال بوچ است..بس اگر میگفتی..تا شقایق هست..حسرتی باید خورد..جمله زیبا تر میشد..به خدا دلگیرم از تمام دنیا..از خیال و رویا...به خدا دلگیرم..به خدا من سیرم..نوجوانی پیرم..زندگی رویا نیست..زندگی پر درد است..زندگی نامرد است...زندگی نامرد است..♥♥چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, :: 19:48 :: نويسنده : زهرا
اون گوشه عکس عشقمو براتون گذاشتم . من بهش میگم ترب . ولی اسمش حسینه قبل از اینکه به دنیا بیاد قراربود دختر باشه ولی یدفه که بدنیااومد فهمیدیم شیطون پسربوده،رو نمیکرده ... از همون موقع بهش گفتم تربچه.بعد بهش گفتم ترب بچه ،بعدش که بزرگتر شد بهش گفتم ترب الانم میگم خیلی جیگره ،بچه خوبیه.. با اینکه بچس ولی خیلی آرومه چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 15:24 :: نويسنده : زهرا
سوپر استار...این روزها... بعضی از پسرهای سرزمین من افتخارشان دوست دختری باموهای بلوند است!
یادش بخیر.. روزی پاکی افتخار بود نه رنگ مو خاطرم از کنار شهیدی گذشت بوی خوشی امد پرسیدم: مارک ادکلنت چیست؟ گفت:چادر خاکی
اهای دختر سرزمین من . . . اخ ببخشید باز جنسیتت را فراموش کردم ! پسر سرزمین من , معلوم هست کجایی خیلی وقت است تو را گم کرده ایم دیروز داشتی مردانه در میدان میجنگیدی . . . امروز داری توی آرایشگاه ها ابرو بر میداری ، مو رنگ میکنی ، دماغت را سر بالا میکنی . . . اهای پسر سرزمین من . . . دختران سرزمین من نیاز به مردی دارند که محکم باشد ، قوی باشد در سختی ها ، در دشواری ها همراه و همیارشان باشد انقدر قوی باشد که همه دنیا در برابرش کم بیاورد . . . اهای پسر سرزمین کمی اهسته برو . . . به کجا قراره برسی . . . چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : زهرا
خانـومـخانــوم... هوا گـَـرم بود نسيمـے مُلايــم مے وزيـد چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 15:18 :: نويسنده : زهرا
من دخترم!آنقدر زیبا که از دیدنم خسته نمی شوی... چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 15:14 :: نويسنده : زهرا
الهـــی و ربـــی مـــن لــی غیــــرکـــ... وقتی مشکی مد باشه : خوبه .وقتی رنگ مانتوو شلوار باشه :خوبه. وقتی رنگ عشقه :خوبه! وقتی رنگ کت و شلوار باشه: با کلاسه! وقتی لباس های شب تو مهمونی ها مشکی باشه باکلاسه! اما وقتی رنگ چادر من مشکی شد بد شد! افسردگی می آورد! دنبال حدیث و روایت می گردند که رنگ مشکی مکروهه! مشکی تا جایی که برای لباس های شما بود خوب بود و باکلاس به ما که رسید بد شد من و متهم می کنید به افسردگی به دل مردگی و من توی زندگی دنباله لحظه ای هستم که افسردگی گرفتم به حکم شما! چرا حجاب را مساوی با افسردگی می دانید! دوست دارم چادر مد شود مشکی رنگ عشق باشد عشق به خدا بدون افسردگی! قشنگه
می گویند سیاهی چادرم چشم را می زند؛ چشم آدم های حریص و هرزه را، چشم را که هیچ؛ خبر ندارند تازگی ها دل را هم می زند؛ دل آدم های مریض و بیمار دل را؛ از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست؛ دست و پای بی بند و باری را می بندد؛ چادر برای کسانی است که نمی خواهند عزت آخرتشان را به بهای ناچیز لبخند های هرزه بفروشند!
صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|